سرویس جنگ نرم مشرق - موسسه نیروهای متحد سلطنتی انگلیس (روسی) در گزارشی نوشت: جایگاه ایران در قفقاز جنوبی، منطقهای که آن را بخشی از منافع تاریخی خود میداند، تحت فشار شدیدی قرار گرفته است. جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ نشان داد که با توجه به افزایش قدرت ترکیه و روسیه در منطقه، تهران باید رویکردش را نسبت به این منطقه تغییر دهد.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
جایگاه شکننده ایران در ژئوپلیتیک در حال تغییر قفقاز جنوبی
این اندیشکده مدعی شد: قرارداد صلح نوامبر ۲۰۲۰ که به جنگ ارمنستان و آذربایجان پایان داد، نشانگر جایگاه شکننده ایران در ژئوپلیتیک در حال تغییر قفقاز جنوبی بود. تهران قدرت کافی برای تأثیرگذاری روی روند درگیریها را نداشت. در مقابل، روسیه و ترکیه نتیجه را شکل دادند، یک توافق آتشبس منعقد کردند و آن را به اجرا درآوردند. مأموریت جدید حفظ صلح توسط روسیه و بازگشت سربازان ترکیه به قفقاز جنوبی نشاندهنده غیبت ایران در رقابت مجدد قدرتهای بزرگ در منطقه بود.
ایران به ویژه نگران افزایش نفوذ ترکیه در منطقه است. این دو کشور در سوریه با یکدیگر همکاری میکنند و با تجزیهطلبهای کُرد میجنگند، اما افزایش نفوذ ترکیه در امتداد مرز شمالی ایران چالش بزرگی برای این کشور است. این روند از اواخر دهه ۱۹۹۰ وجود داشته، زمانی که دخالت نظامی و اقتصادی ترکیه در آذربایجان به تدریج افزایش یافت. با این حال، اگرچه ایران توانایی چندانی برای جلوگیری از رشد نفوذ ترکیه ندارد، اما ممکن است بتواند توافق بهتری با آذربایجان برقرار کند.
تغییر سیاست ایران در قبال آذربایجان
مؤسسه روسی افزود: جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ چشمانداز ایران را تغییر داده است. رهبران مذهبی ایران بیشتر از آذربایجان حمایت کردند و مدعی بودند که قرهباغ و سرزمینهای اطرافش بخشهای جداییناپذیری از آذربایجان هستند. علاوه بر این، جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، در جریان تور منطقهای اخیر خود که با هدف ترویج همکاریهای منطقهای انجام شد، گفت خوشحال است که آذربایجان کنترل سرزمینهای اشغالی خود را از ارمنستان پس گرفته است.
تغییر توازن قدرت در همسایگی ایران
در ادامه این گزارش آمده است: از بسیاری جهات، تغییر چشمانداز ایران نشاندهنده تغییر توازن قدرت در همسایگی این کشور است. حمایت از ارمنستان باعث دشمنی آذربایجان تقویتشده با ایران میشد و این کشور را بیشتر تحت نفوذ ترکیه قرار میداد و به طور بالقوه مسیرهای ترانزیت جادهای و ریلی به روسیه را به خطر میانداخت و جایگاه ایران در حوضه دریای خزر را پیچیده میکرد. همچنین ایجاد تنش با باکو ممکن است دوباره ایده آذربایجان بزرگ را برافروزد. اگرچه برخی از این پیامدها بعید به نظر میرسند، اما روابط ضعیف با باکو احتمال وقوع آنها را افزایش میدهد.
ایران همچنین نگران مشارکت نظامی بین آذربایجان و اسرائیل است. موقعیت جغرافیایی آذربایجان در مرز ایران، آن را به مقر ایدهآلی برای جمعآوری اطلاعات استراتژیک تبدیل میکند. منابع رسانهای ادعا کردهاند که اسرائیل در دهه ۱۹۹۰ در ساخت ایستگاههای جمعآوری اطلاعات الکترونیکی در امتداد مرز آذربایجان با ایران به باکو کمک کرده است. در سال ۲۰۱۲، مارک پری در مجله فارن پالیسی ادعا کرد که اسرائیل قراردادی با آذربایجان بسته که به آنها اجازه میدهد تا پروازهای عملیاتی را از این کشور انجام دهند.
نگرانی ایران از نزدیکی آذربایجان و اسرائیل
از نظر ایران، روابط نزدیک بین اسرائیل و آذربایجان بخشی از تلاشهای آمریکا برای تضعیف جایگاه این کشور در منطقه است، که تا حدودی منطقی به نظر میرسد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، واشنگتن از ایجاد رابطه سهگانه بین ترکیه، آذربایجان و اسرائیل حمایت کرد. این مدل ژئوپلیتیکی تا حدودی موفق بوده است. آذربایجان و اسرائیل همچنان رابطه ژئوپلیتیک خود را برای حفظ امنیت خودشان در منطقه حیاتی میدانند. بنابراین کاهش روابط با آذربایجان میتواند موضع ایران در قفقاز جنوبی را بغرنج کند.
چشمانداز منطقهای ایران
این اندیشکده در بخش دیگری از گزارش خود نوشت: موضع در حال تحول ایران نسبت به آذربایجان با چشمانداز گستردهتر منطقهای و حتی اوراسیایی مرتبط است. حوضه دریای خزر و قفقاز جنوبی به طور جداییناپذیری با خاورمیانه ارتباط پیدا کردهاند. روسیه و ترکیه در طول یک دهه گذشته نفوذ خود در منطقه را افزایش دادهاند و اکنون قفقاز جنوبی را بخشی از یک بازی ژئوپلیتیک بزرگتر میدانند که از دریای مدیترانه تا دریای خزر ادامه پیدا میکند. ایران نمیتواند این سیر تکاملی را نادیده بگیرد و باید خودش را با شرایط جدید تطبیق دهد. این اقدام میتواند در بلندمدت اهمیت قفقاز جنوبی را در سیاست خارجی ایران بالا ببرد و آن را به دیگر مناطق خاورمیانه که تحت نفوذ تهران هستند اضافه کند.
ایران همواره به این چشمانداز منطقهای توجه کرده است. تهران با وجود تنشهای تاریخی در مدیریت تعامل خود با آذربایجان و ارمنستان، یک استراتژی امنیتی مشارکتی را دنبال میکند که هر سه کشور قفقاز جنوبی و همچنین روسیه و ترکیه را دربر میگیرد. به عنوان مثال، در طول جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰، ایران پیشنهادی را برای تنشزدایی در منطقه مطرح کرد و عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه خود را به تمام کشورهای منطقه فرستاد.
نظم جهانی در حال تغییر در قفقاز جنوبی
در واقع ایران تغییرات در قفقاز جنوبی را به عنوان بخشی از نظم جهانی در حال تغییر در نظر میگیرد. در جریان درگیریهای اخیر، غرب به عنوان یک عامل خارجی باقی مانده است، در حالی که روسیه و ترکیه نقش محوری را ایفا کردهاند.
همچنین باید به اقتصاد ژئوپلیتیکی به ویژه اتصال منطقهای توجه ویژهای شود. موضع تهران پس از جنگ اخیر تحت تأثیر جغرافیای اقتصادی قرار خواهد گرفت. ایران یک استراتژی توسعه بندری و ریلی را دنبال کرده که حالا بخشی از یک اقدام بزرگتر است که این کشور را به واسطه بین پروژههای اقتصادی هند، چین و روسیه تبدیل میکند. اتحادیه اقتصادی اوراسیا در زمینه قفقاز جنوبی مهم است و از نظر ایران، آذربایجان برای مسیرهای ترانزیتی در کریدور اقتصادی شمال-جنوب که از اقیانوس هند تا بنادر بالتیک کشیده شده است، اهمیت زیادی دارد. تلاشهای روسیه برای احیای راهآهن دوران شوروی میتواند سود زیادی برای تهران داشته باشد، چون باعث گسترش روابط تجاری با منطقه و روسیه خواهد شد.
ایران در حال تطبیق با شرایط قفقاز جنوبی است
اندیشکده روسی انگلیس در پایان گزارش خود پیشنهاد کرد: ایران به آرامی در حال تطبیق با شرایط در حال تغییر قفقاز جنوبی است. هنوز مسائل زیادی نامشخص باقی مانده است. تهران چگونه میتواند توازن قدرت را به نفع خودش تغییر دهد؟ به نظر میرسد یک راه برای رسیدن به این هدف، ایجاد روابط بیشتر با باکو باشد؛ یک گزینه دیگر هم پیشنهاد بسترهای همکاری منطقهای است. اما ایران هر تصمیمی بگیرد، با نفوذ گسترده ترکیه و روسیه در منطقه مواجه خواهد شد.